-
نقد و بررسی اجمالی
بازی هفت رونین Seven Ronin
“7 رونین” بُردگیمی است نامتقارن برای 2 بازیکن. یکی از بازیکنان، به هیأت سرکردهی گروه نینجاها درآمده و تلاش میکند با حمله به روستا و غارت انبارهای روستاییان، مایَحتاج گروه خود را تأمین کند. بازیکن دیگر، نقش رهبر “7 رونین” را بازی میکند که تمام تلاششان را برای حفاظت از روستاییان بیدفاع میکنند. وظیفهی شما این است که نیروهای نه چندان پُرتعداد خود را با دیدی استراتژیک آرایش داده و در نقاطی به دشمن ضربه بزنید که انتظارش را نمیکِشد! برای پیروزی، باید از قابلیتهای رونینها یا مناطق مختلف روستا بهره گرفته و تا جای ممکن، تحرّکات و برنامههای دشمن را پیشبینی کنید. هر دو جبهه باید سریع عمل کنند… مدافعان در هر دور، نسبت به دور قبل، ضعیفتر میشوند ولی مهاجمان نیز تا ابد وقت ندارند و باید پیش از آنکه برف سنگین زمستانی، گذرگاههای کوهستانی را مسدود و پناه بُردن به قلعهشان را غیرممکن کند، روستا را ترک کنند…
آیا شهامتِ عدّهای اندک، بر تیزچنگیِ گروهی بزرگ چیره خواهد شد؟ باید صبر کرد و دید…
نخستین دانههای برف که به آرامی بر لبهی بامها آب میشدند، خبر از آمدنِ زمستان میدادند.به لطفِ آب و هوای عالی و یک سالِ زراعی فوقالعاده، انبارهای غذای روستا، مملو از کیسههای برنج، سبزیجات آبدار و ماهیهای نمکسودشدهی رودخانههای کوهستانی بودند…امّا روستاییان میدانستند که پیش از آنکه سرمای زمستان، بر خانههایشان سایه بیفکند، همهی این نعمات، از دست خواهند رفت! هر سال، گروهی از”نینجا”ها، جنگجویانی اسرارآمیز که در مکانی ناشناخته در قلب کوهستان پنهان بودند، برای چپاولِ محصولات زراعی و پُرکردن انبارهای خود، به روستا سرازیر میشدند…
امّا پس از سالها سکوت و تماشای مظلومانهی غارتگریِ بیرحمانهی نینجاها، کدخدای روستا بر آن بود تا بگوید “دیگر کافی است”! او ابتدا مردُمانَش را به ایستادگی در برابر مُهاجمان سیاهپوش تهییج کرد و سپس همهی پولی را که میتوانست -که البته زیاد نبود و چند سکّهای بود که از معامله با شهر همسایه به دست آمده بود- جمع کرده و اُمید به یاریِ ساموراییهایی بست که ممکن بود ندای کمکخواهیِ او را پاسخ بگویند…
ندا، پاسخ داده شد… امّا نه از سوی سلحشورانی شریف که از سوی “رونین”هایی درهمشکسته، سربازانی بیفرمانده که تشنهی بازپسگیریِ شرافتِ ازدسترفته وگرسنهی یک وعده غذای گرم بودند! کدخدا،با ایشان پیمانی بست و همهی پولی را که داشت به علاوهی خوراک و سرپناهی برای روزهای سرد زمستان، در اِزای ایستادگی در برابر نینجاها و محافظت از مردم روستا، به ایشان وعده داد…
اینک و پس از یک بلاتکلیفیِ چند هفتهای در انتظارِ حملهی نینجاها، کدخدا در آستانهی پشیمانی از تصمیمی است که اتّخاذ کردهاست -اشتهای هفت جنگجوی مزدور، سیریناپذیرو دستدرازیِ گاه و بیگاهشان به دختران روستا، آزاردهنده است… و در چنین شرایطی، به سختی بتوان کلامی دربارهی شهامت ایشان بر زبان آورد! اکنون بارشِ برف شدّت گرفتهاست؛ در کمتر از دو هفته، همهی گذرگاههای کوهستان بسته شده و عبور از آنها غیرممکن خواهد شد. اگر مهاجمان سیاهپوش، اندیشهی هجوم در سر داشته باشند، به زودی دستبهکارخواهند شد…
آیا رونینها وظیفهی خود را به درستی انجام خواهند داد؟ آیا چنان مقاومتی نشان خواهند داد که مُهاجمان از خیرِ پُر کردنِ انبارهایشان گذشته و به مخفیگاهشان برگردند؟ یا نینجاها آنها را در هم کوبیده و خاک روستا را به توبره خواهند کشید؟! باید صبر کرد و دید…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.